یک کارشناس اقتصادی با بیان این که برآورد این است که ۵۰ درصد تورم کنونی به دلیل تحریمهاست، می گوید: من فکر میکنم به جز یک اقلیت کوچک، اکثریت بزرگی امروز در حکومت و در مردم، خواسته اصلیشان رفع تحریمها است.
مهر ملت نیوز – میتوان در تحریم زندگی کرد و زندگی در تحریمها به چه شکل است؟ این سوالی است که حجت میرزایی، اقتصاددان به آن اینگونه پاسخ میدهد: «یک مرگ تدریجی را در سایه تحریمها داریم تجربه میکنیم.» او معتقد است: «ما در سایه تحریمها داریم فقط فقر را روز به روز بین یک بخشی از جمعیت تقسیم میکنیم، اما یک بخش دیگری از جمعیت از کاسبی در قبال تحریمها و دور زدن تحریمها، سود میبرند و روز به روز چاقتر و پولدارتر میشوند.» نماینده ستاد پزشکیان همچنین متذکر میشود: «آنچه که امروز پزشکیان و همچنین بخش بزرگی از کارشناسان و صاحبنظران درباره خروج عاجل از تحریم میگویند، تنها راهی است که امروز برای ما باقی مانده است.» به اعتقاد میرزایی، «امروز تصمیم همه حاکمیت، رفع تحریمهاست؛ نشانههای آن هم این است که از دو سال گذشته دولت سیزدهم هم به طور دائم پیگیر رفع تحریمها بود.» به گفته او، «به جز یک اقلیت کوچک، اکثریت بزرگی امروز در حکومت و در مردم، خواسته اصلیشان رفع تحریمها است.» این اقتصاددان یادآور میشود: «در همین ۱۰ ساله تحریم که به مردم ایران تحمیل شد، سهم ما در اقتصاد جهانی یکسوم شده است. یعنی ما به یک کشور بیاثر و بیاهمیت برای دنیا داریم تبدیل میشویم.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگو با حجت میرزایی، کارشناس اقتصادی و نماینده ستاد پزشکیان است.
* یکی از مهمترین دغدغهها این است که آیا زندگی با تحریم ممکن است یا خیر؟ بههرحال ما در شرایط تحریمی قرار داریم و روز جمعه انتخابات بین آقای پزشکیان و آقای جلیلی برگزار میشود و نتیجه آرا مشخص میکند که کدامشان به پاستور راه پیدا میکنند. از میان این دو نامزد انتخابات، یکی معتقد است که میشود در تحریم زندگی کرد و ما باید شکل زندگی در تحریم را بیاموزیم. به نظر شما میشود به تحریم عادت کرد و اینکه میتوان در تحریم زندگی کرد؟ به نظر شما شکل زندگی در تحریم چگونه است؟
از جای خیلی خوبی شروع کردید. به نظر من برای ایران ادامه زندگی در تحریم غیرممکن است. نه اینکه نمیشود، ولی دیگر اسم آن زندگی نیست؛ مرگ تدریجی است. مثل این میماند که سوال کنید در جزیره بسته که هیچ ارتباطی با دنیا ندارد، میشود زندگی کرد؟ در آنجا روز به روز افراد گرسنهتر، فقیرتر، خشنتر و ناامیدتر میشوند. یعنی میشود زنده ماند، ولی زندگی نمیشود کرد. همچنان که در ۱۲ سال گذشته، از سال ۹۱ که تحریمها شروع شد، ما هر روز فقیرتر و فقیرتر شدیم و هر روز امیدمان کمتر شده است و چشماندازی برای ما نیست. البته در یک مقطعی مذاکرات انجام شد، برجام شکل گرفت و دستکم ۴ سال فضای نسبتا خوبی شکل گرفت. نتایج آن را هم دیدیم؛ مثل کاهش تورم تا ۸ درصد و رشد اقتصادی متوسط حدود ۵ درصد، حس امید و شروع مجدد سرمایهگذاریهای خارجی، راه افتادن پروژههای سرمایهگذاری بخش خصوصی و بخش عمومی و همینطور راه افتادن طرحهای زیرساختی. ما همه اینها را تجربه کردیم، اما با بازگشت مجدد تحریمها، سیل خیلی تندتری از آثار تحریم را تجربه کردیم.
واقعیت این است که در ۱۲ سال گذشته درآمد ارزی ما از ۱۲۰ میلیارد دلار به حدود ۴۰ میلیارد دلار رسیده است. البته در سالهای اخیر تا حدی مجاری صادرات نفت باز شد، آن هم نه بهخاطر اینکه ما خیلی موفق بودیم، بهخاطر اینکه شرایط دنیا بعد از جنگ روسیه و اوکراین، در حوزه تامین انرژی خیلی نگرانکننده بود، یعنی غربیها راهی جز اینکه اجازه دهند ما نفت بیشتری بفروشیم، نداشتند؛ اما به چه قیمتی!؟ خودشان رسما اعلام کردند ۳۰ درصد کمتر از قیمت رقابتی در بازار ایران. از سوی دیگر، بازگشت آن پول بهطور معمول با هزینه ۳ تا ۵ درصدی همراه بود؛ اما بازگشتی که به طور انحصاری از کشور و توسط شرکتهای خاصی باید انجام شود و یا از طریق تراستیها انجام شود که ریسک خیلی بالایی را ایجاد میکند و بهشدت پرمفسده است.
تقریبا تمام چیزهایی که امروز میبینیم، مثل تخریب ناگهانی بورس، از همین شرایط نشات میگیرد. در سه سال اخیر ارزش دلاری بورس از حدود ۴۰۰ به ۱۵۰ میلیارد دلار رسیده و تقریبا یکسوم شده است. از سوی دیگر، به خاطر اینکه نتوانستیم و یا نخواستیم تحریم را برداریم، ارز به یک قیمت مبنا تبدیل شده و این قیمت مبنا، تورم را تقریبا تا ۲ برابر بالا برده و این مبنا شدن باعث شده که ما با جهشهای ناگهانی ارز مواجه شویم. آن کالاهایی هم که فکر میکردند ربطی به ارز ندارد، مثل مرغ و گوشت و…، جهشهای عجیب ۸ برابری پیدا کردند؛ ۸۰۰ درصد رشد در قیمتها.
از همه بدتر اینکه با این تحریم و این سازوکاری که ناشی از تحریم شکل گرفت، ما با خروج سرمایه بزرگی مواجه شدیم؛ به طوری که تقریبا سالانه ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار خروج سرمایه اتفاق افتاد؛ آن هم به خاطر همین سازوکارهای تراستی و ناامیدیای که وجود داشت و صاحبان سرمایه هیچ چشماندازی نداشتند. براساس گزارشهای رسمی در سال ۱۴۰۲ در حدود ۲۰ میلیارد دلار ارز از ایران فرار کرده و حدود ۱۷ میلیارد دلار کسری تراز تجاری داشتیم و این رقم نسبت به سال قبل از آن که ۵ میلیارد دلار بود، تقریبا ۳.۵ برابر شده است.
از آن طرف، تحریمها در ۱۲ سال گذشته دستکم ۳۰ درصد سفره مردم و قدرت خرید مردم را کوچکتر و طبقه متوسط را با فروپاشی مواجه کرده است. همچنین گروههایی از خانوارها، به خصوص خانوارهای روستایی و نیز خانوارهایی که در بخش رسمی کار نمیکنند و به عبارتی کارگر یا کارمند رسمی هیچ سازمان دولتی یا شبهدولتی نیستند، سقوط قدرت خرید آنها بسیار بیشتر از بقیه بوده است.
اینکه گفتم ما یک مرگ تدریجی را در سایه تحریمها داریم تجربه میکنیم، یک بخش آن، این است که از تمام مسیرها و کریدورهای تجاری بینالمللی که همه از اطراف کشور ما رد میشود، جدا افتادیم و به چالهای تبدیل شدیم که عضو هیچکدام از این کریدورهای موثر تجاری و مالی دنیا نیست. ما عضو برخی از سازمانهای بینالمللی و توافقنامهها مثل بریکس و شانگهای شدیم که تقریبا همه، نتیجه پیگیریهای دیپلماتیک دولت قبل بوده است. مثالی میزنم. ما یک توافقنامه تجاری با اوراسیا داریم که تعرفهها را کاهش دادند و تجدیدنظر کردند، اما تجارت ما با اوراسیا به زحمت به ۱.۵ میلیارد دلار میرسد.
مساله اصلی این است که گروهی امروز میگویند ما همچنان تحریمها را دور میزنیم و همچنان میخواهیم در اقتصاد تحریمی زندگی کنیم. راهحلهایشان هم این است که ما با افغانستان، ترکمنستان و روسیه تجارت میکنیم، پلتفرم خودرو روسی میآوریم و حرفهای فضایی میزنند. اصلا صادرات ما در اوج به کل اوراسیا به زحمت به ۱.۵ میلیارد دلار میرسد؛ بعد میگویند ۱۱ میلیارد دلار میخواهیم صیفیجات به ترکمنستان و روسیه صادر کنیم. به تعبیر مرحوم ترکان، این حرفها نشان میدهد که اینها عدد نمی فهمند و نمیدانند ۱۱ میلیارد دلار یعنی چه؟ اصلا کل صادرات کشاورزی ما چقدر است که ما ۱۱ میلیارد دلار صیفیجات، آن هم فقط به بازار خاص داشته باشیم.
همین الان در سایه تحریمها، تجارت با عراق که نزدیکترین شریک تجاری منطقه ما است، کولهپشتی و تجارت با وانتبار و وانتنیسان است. این یعنی هیچکدام از کالاهایی که به عراق صادر میکنیم، صادرات در قبال ارز نیست. برای مثال، تاجر عراقی دم کارخانه تولید کفش یا تولید پوشاک میآید و کالا را با چمدان بار میزند و ریال تحویل میدهد. تجارت با همسایههای شرقی هم تقریبا به همین شکل است، زیرا امکان انتقال دلار به ایران وجود ندارد. حتی دلار مابهازای صادرات و یا بخشی از حاملهای انرژی به عراق را نتوانستیم به راحتی برگردانیم. همچنین در رابطه با ۶ میلیارد دلاری که بعد از سالها و با کلی جنجال گفتند از کرهجنوبی توانستیم بگیریم، این پول آمد و در قطر بلوکه شد. این یعنی ما در سایه تحریمها داریم فقط فقر را روز به روز بین یک بخشی از جمعیت تقسیم میکنیم، اما یک بخش دیگری از جمعیت از کاسبی در قبال تحریمها، دور زدن تحریمها، تراستیها و تجارت تحریمی سود میبرند و روز به روز چاقتر و پولدارتر میشوند.
تحریمها، جامعه ایرانی را به یک جامعه دوقطبی و به عبارتی، یک جامعه بسیار کوچک که ۳ یا ۴ صدک جمعیت هستند و یک بخش بزرگی که دستکم ۶ دهک جامعه هستند و به شدت فقیر شدند، تقسیم میکند. آنچه که امروز پزشکیان و همچنین بخش بزرگی از کارشناسان و صاحبنظران درباره خروج عاجل از تحریم میگویند، تنها راهی است که امروز برای ما باقی مانده است.
* نکتهای که وجود دارد، این است که خیلیها معتقدند لغو تحریمها در حوزه اختیارات دولت نیست و به همین دلیل نمیشود روی این برنامه حساب کرد. نگاه شما در این باره چیست؟
من فکر میکنم امروز تصمیم همه حاکمیت، رفع تحریمهاست. نشانههای آن هم این است که از دو سال گذشته دولت سیزدهم به طور دائم پیگیر رفع تحریمها بود. مذاکرات خیلی جدی در عمان، نیویورک و یا از طریق واسطههای دیگر و یا بیواسطه مشخصا با آمریکاییها در حال انجام بوده تا تحریمها را بردارند و بتوانند آنها را متقاعد کنند تا به برجام بازگردند یا لااقل راه جدیدی پیدا شود و یا توافق جدیدی صورت بگیرد. اینها نشان میدهد که تصمیم حاکمیت این است که از تحریم خارج شویم و نمیتواند این مسیر را ادامه دهد. از این جهت من فکر میکنم آقای پزشکیان میتواند مجری خیلی خوب و رییسجمهور باورمند و پرانگیزه برای رفع تحریمها باشد؛ همچنان که آقای قالیباف هم که رییس مجلس است، شعار اصلیاش، رفع تحریم بود.
من فکر میکنم به جز یک اقلیت کوچک، اکثریت بزرگی امروز در حکومت و در مردم، خواسته اصلیشان رفع تحریمها است./خبرآنلاین