یک کارشناس خانواده ازدواجهای غلط را مهمترین علت افزایش طلاق عنوان کرد و گفت: یکی از گامها برای یک ازدواج صحیح این است که «بشناسید و اجازه دهید شناخته شوید» که این امر در دوره آشنایی رخ میدهد.
مهر ملت نیوز – طلاق یکی از آسیبهایی است که جامعه را درگیر کرده و آمارهای خوبی از این موضوع به گوش نمی رسد؛ آمار ثبت احوال و مرکز ملی آمار ایران نشان میدهد که بیشترین طلاق در سالهای اول تا پنجم ازدواج رخ میدهد هرچند آمار جدایی در بین زوجینی که بیش از ۳۰ سال از زندگی مشترک آنها میگذرد نیز قابل توجه است.
آنچه از آمار بر می آید این است که تعداد طلاق ثبت شده بر حسب طول مدت ازدواج از سال ۹۶ تا ۱۴۰۲ رو به کاهش گذاشته و بیشترین طلاقها در یک تا پنج سال اول ازدواج رخ داده است؛ امری که در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت بندهایی در خصوص ارائه آموزش به خانواده ها درج شده است.
در کنار طلاق؛ ضرورت آموزش برای ازدواج آگاهانه و درست وجود دارد، امری که اگر با درایت و آگاهی رخ دهد می تواند بخشی از مشکلاتی که امروز کشور با آن درگیر است را رفع کند؛ که در این رابطه بتول گلزاری کارشناس خانواده در گفت و گو با ایرنا این موضوع را تشریح کرده و توضیحات بیشتری داده است.
گلزاری با بیان اینکه ازدواج غلط مهمترین عامل افزایش طلاق است؛ بر ضرورت بررسی صحیح و اصولی و مشاوره با افراد خبره برای انتخاب همسر تاکید کرد و گفت: انتخاب همسر یک انتخاب عاطفی و هیجانی است؛ این جنبه هیجانی باعث می شود که احساسات غلبه پیدا کند و منطق تحت الشعاع احساسات قرار گیرد.
او ازدواج غلط را ازدواج بدون معیار، ازدواج با معیارهای غلط و ازدواج بر مبنای معیارهای ناکافی عنوان کرد و افزود: انتخاب همسر از یک الگوی چهار مرحله ای تبعیت میکند؛ گام اول در انتخاب و ازدواج بررسی معیارهای ظاهری غیر قابل پرسش است؛ بررسی میزان شباهت نامزد برای ازدواج از نظر ظاهری با محبوب ذهنی خود؛ یکی از مواردی است که باید به آن توجه داشت.
گلزاری با تاکید بر اینکه افرادی که قصد ازدواج دارند باید بدانند که در ازدواج هیچ معیاری با معیار دیگر قابل معاوضه نیست، اظهار داشت: گام دوم در ازدواج بررسی معیارهای غیر ظاهری قابل پرسش است؛ بررسی تناسبات بیرونی که معیارهای ناکافی است ولی غلط نیست مانند تناسبات اقتصادی، اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی؛ اگر بین دو نفر در تناسبات بیرونی ۵۰ درصد تناسب موجود باشد کافی است و اگر بیشتر باشد چه بهتر.
این کارشناس خانواده تاکید کرد: سومین گام در ازدواج و انتخاب این است که «بشناسید و اجازه دهید شناخته شوید» این امر در دوره آشنایی رخ می دهد؛ که هدف این گام شناخت بیشتر جنبه های مختلف شخصیت یکدیگر است و این حق هر دو طرف است؛ هریک از دو طرف حق دارد بداند که طرف مقابلش کیست، چه ویژگیها، اخلاق، عادات و رفتارهایی دارد؟
وی با بیان اینکه استاندارد دوره آشنایی باید ۳ تا ۶ ماه باشد نه بیشتر و نه کمتر، گفت: البته فرصت بیشتر منجر به شناخت بیشتر نمی شود و چه بسا فقط منجر به وابستگی عاطفی بیشتر خواهد شد؛ هدف این دوره رسیدن به یک شناخت کامل نیست بلکه هدف رسیدن به یک شناخت نسبی است.
گلزاری به افرادی که قصد ازدواج داشته و در دوره آشنایی قرار دارند توصیه کرد که در دوران آشنایی از ایفای دو نقش؛ نقشِ کارآگاه و نقشِ روانشناس پرهیز کنند؛ چرا که در صورت اجرای این دو نقش، فضای ارتباط ناایمن میشود و زمانی که فضای ارتباط ناایمن شد، همان حداقل شناخت هم از بین میرود.
وی از دوره آشنایی، به عنوان دوره جمع آوری اطلاعات و نه دوره تصمیم گیری نهایی یاد کرد و افزود: در این دوره ضرورت داشتن دفترچه یادداشت به نام «دفترچه ثبت نگرانیهای من» وجود دارد؛ در این دفترچه هر ویژگی، صفت، رفتار یا برخوردی که در طرف مقابل دیده می شود، یادداشت میشود تا در حضور مشاور بررسی شود.
این مشاور خانواده با بیان اینکه وجود موارد نگران کننده اجتناب پذیر است، ادامه داد: اینکه رفتار ناشی از شرایط پیرامونی، یا شخصیت و درون روان وی بوده است و تشخیص اینکه یک رفتار ریشه در شرایط یک فرد دارد یا ریشه در شخصیت او، وظیفه یک مشاور با تجربه است.
گلزاری یادآور شد: چهارمین گام، بررسی معیارهای حقیقی خوشبختی است؛ خوشبختی داشتن سلامت روان و شخصیت سالم و بهنجار است و وجود تناسب روانی و شخصیتی در طرفین نیز دارای معیارهایی است.
وی با اشاره به اینکه معیار اول خوشبختی داشتن سلامت روان و شخصیت سالم و بهنجار است، ادامه داد: در زندگی زناشویی تکالیفی وجود دارد که فقط افرادی که سلامت روانی و شخصیتی شان خوب است می توانند آن تکالیف را انجام بدهند.
این کارشناس خانواده یادآورشد: همدلی، کنترل خشم، گوش دادن فعالانه، انتقاد سازنده و حل تعارض مدیریت استرس از جمله مواردی است که تنها با داشتن سلامت روان محقق می شود.
به گفته گلزاری، دومین معیار حقیقی خوشبختی وجود تناسب روانی و شخصیتی در طرفین است که برای نمونه می توان به این موضوع اشاره کرد که اگر یکی از طرفین خیلی اجتماعی و معاشرتی و برونگراست طرف مقابل خیلی منزوی و گوشهگیر نباشد؛ یا اگر یکی از طرفین خیلی احساسی و عاطفی است، طرف مقابل خیلی آدم بی احساس و سردی نباشد.
وی تاکید کرد: ۲ نفری که می خواهند با هم ازدواج کنند باید در چهار زمینه به بلوغ رسیده باشند که این بلوغ شامل بلوغ فیزیولوژیک، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی می شود.