رئیس هیئت مدیره جامعه دندانپزشکی ایران به خبرآنلاین میگوید: «ایران در زمینه رسیدگی به بهداشت دهان و دندان، در دو رده سنی زیر ۱۲ سال و بزرگسال، تقریباً در جایگاه متوسط جهانی قرار دارد؛ بهطوری که در کشور ما هر فرد ۱۲ ساله بهطور میانگین دارای حدود دو دندان پوسیده، پر شده و یا کشیده است؛ که این رقم در ۳۵ سالگی به شش دندان میرسد.»
مهر ملت نیوز – داشتن یک چهره زیبا خواسته همه افراد است و این چیز بدی نیست، کسی هم آن را نفی نمیکند. پزشکان و دندانپزشکان حاذق نیز هرچقدر بتوانند، به واسطه خدمات درمانی و زیبایی، دستیابی به این خواسته را تسهیل میکنند. اما این مسئله زمانی مشکلساز میشود که پزشک، بعضاً با هدف مالی و نگاه اقتصادی، سعی میکند یک «نیاز القایی» در مراجعان خود یا حتی در سطح جامعه ایجاد کند.
اینها اظهارات دکتر علی تاجرنیا، دندانپزشک و رئیس هیئت مدیره جامعه دندانپزشکی ایران است. او در خصوص نیازهای القایی و تجاریسازی خدمات دندانپزشکی به خبرآنلاین میگوید: «بعضی اوقات ما با حرفها و اظهار نظراتمان در افراد نیازی را به وجود میآوریم که هرگاه در آینه نگاه میکنند، احساس میکنند چهرهشان اشکالی دارد و باید در صدد رفع آن برآیند. این همان نیاز القایی است که ما مسبب ایجاد آن هستیم. نیاز القایی در همه زمینهها، از جمله دندانپزشکی، وجود دارد. اینکه فردی بخواهد دندانهایش زیبا شود تا دیگران به او بگویند «چه دندانهای زیبایی داری!» جزو حقوق او است و اتفاقاً ما هم برای این کار در خدمت افراد هستیم. ولی القای این مسئله که دندان طبیعی به اندازه دندان لمینیتشده یا ارتودنسیشده زیبا نیست، گامی است در راستای تجاریسازی دندانپزشکی.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
اجازه بدهید گفتوگو را از نشست دو ماه گذشته جامعه دندانپزشکی شروع کنیم. شما در سخنرانی اولیهتان در نشست چند نکته مطرح کردید؛ یکی دخالت دولت در نهادها و انجمنهای مردمی و نکته دیگر در مورد دموکراسی و رأی جمعی بود. نمیدانم نگرانیتان درباره آینده انجمن بود که این را مطرح کردید یا چیز دیگر. در خصوص این دو نکته برایمان توضیح بدهید.
در واقع انجمنهای علمی طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شدهاند و فلسفه وجودیشان این بود که تا آن زمان تمامی تشکلها چه علمی، چه صنفی، سیاسی و احزاب همگی مجوزشان را از وزارت کشور میگرفتند و طبق قانون احزاب فعالیت میکردند. طبیعتاً چون جنس کار انجمنهای علمی و همچنین ادبی با بقیه متفاوت بود و قرار نبود شرایط احراز صلاحیت به آن معنا را داشته باشند، در واقع شورای عالی انقلاب فرهنگی آنها را از بقیهی موارد جدا کرد. سال ۱۳۷۲ با تصویب و تنظیم آییننامهها، انجمنها پشتسرهم تشکیل شدند و امروز نزدیک به ۴۵۰ انجمن علمی در وزارت آموزش عالی، ۲۰۵ انجمن علمی در وزارت بهداشت و همین حدود را هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان انجمنهای ادبی داریم.
تا قبل از استقرار دولت سیزدهم، ما عملاً مقولهای به اسم رد صلاحیت نداشتیم؛ نه که نبود ولی اینقدر نادر بود که قابل ذکر نیست. اما متأسفانه در ابتدای شروع کار این دولت موضوع رد صلاحیتها مطرح شد و متأسفانه با نوعی تنگنظری در مورد صلاحیت افراد مواجه شدیم. مثلاً کسانی که شاید هیچ سابقه سیاسیای هم نداشتند و صرفاً به دلیل نوشتن یک مطلب در یک گروه مجازی یا امضاکردن یک نامه در حمایت از همصنفی خودشان، رد صلاحیت شدهاند. این مسئله خودش بهنوعی دخالتدادن امور سیاسی است؛ با وجود اینکه در اساسنامه انجمنهای علمی الزام شده که امور سیاسی در آنها دخالت پیدا نکند. بحث ما این است که باید خواست اکثریت صاحبنظران آن رشته را تمکین کرد. خصوصاً در این دوره که انجمنهای علمی خودشان فی نفسه نه قدرتآفریناند و نه ثروتآفرین. معمولاً افراد خیلی کمتر در این زمینه حضور پیدا میکنند؛ مثلاً در بعضی از انجمنهای تخصصی انتخابات عقب میافتد چون تعداد کاندیداها کمتر از حد نصاب بوده است. بنابراین در چنین فضایی این رفتار درست نیست. وقتی در جامعهای انتخابات یک انجمن که نهادی مردمی است دو سال و نیم طول میکشد، یعنی افرادی بیایند ثبتنام کنند، بعد عدهای رد صلاحیت شوند، انتخابات برگزار شود، آن را ابطال کنند و از آنها که منتخب شدند و مورد تأیید جامعه دندانپزشکی قرار گرفتند، چند نفر را رد کنیم و مجدداً یک انتخابات دیگر برگزار کنیم؛ این رَویه از نگاه من درست نیست.
چرا چنین کاری انجام شده است؟ چیزی که سابقه هم نداشته است.
متأسفانه در این جریان نوعی تنگنظری حاکم است؛ مثلاً وقتی حرکتی را که صنفی است، به مسائل سیاسی مرتبط کنید، طبیعتاً گاهی با اظهارنظرها و نقد دولت و مسئولان همراه خواهد بود. یا مثلاً در حوزهی اجتماعی ممکن است اتفاقاتی، مثل جریان اعتراض تعدادی از همکاران روبهروی نظام پزشکی در ۴ آبان، رخ دهد و برخورد تند و موضعگیریهایی صورت گیرد. آن مسائل نباید منتج به این شود که ما با یک تشکل برخورد کنیم. در هر صورت فکر میکنم اینکه جامعهی دندانپزشکی ایران طی سالهای گذشته خیلی گسترش پیدا کرده، فعال و تأثیرگذار شده، در این مسئله بیتأثیر نبود.
در خصوص دندانپزشکان صحبت کنیم؛ ما در حال حاضر چه تعداد فارغالتحصیل دندانپزشکی داریم؟
به صورت کلی، حدود ۴۴ هزار نفر در این حوزه تا کنون شماره نظام پزشکی دریافت کردهاند. از آنجا که در کشور ما اطلاعات چندان دقیق نیست، حدس میزنم از این تعداد، نزدیک ۲ تا ۳ هزار نفر فوت کردهاند و حدود ۲ تا ۳ هزار نفر هم احتمالاً مهاجرت کردهاند. بهطور تخمینی میتوان گفت که تعداد کل دندانپزشکان کشور حدود ۳۸ تا ۴۰ هزار نفر است. از این رقم نیز حدود ۳ هزار نفر افراد تازه فارغالتحصیل و فعال در بخشهای خدمات درمانی یا دولتی هستند. در مجموع، بالغ بر ۳۵ هزار دندانپزشک فعال داریم که در بیش از ۲ هزار و ۲۰۰ کلینیک و ۲۵ هزار مطب در سراسر کشور مشغول به کارند.
رشته دندانپزشکی در کشور ما سالانه چقدر پذیرش دانشجو دارد؟
تعداد ورودی به دانشگاهها و به تبع آن، فارغالتحصیلان سالانه حدود ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر است. منتها حدود هزار نفر آنها یا فارغالتحصیل خارج از کشورند یا دانشجوهایی هستند که بیش از ۷۸ واحدشان را گذراندهاند و طی امتحانی در دانشکدههای دندانپزشکی با پرداخت هزینه پذیرش میشوند. نکتهای را بهعنوان اعتراض در این زمینه بگویم؛ ما وقتی سهمیهها را بررسی میکنیم، میبینیم که مثلاً دانشگاه آزاد تهران ۶۰ نفر پذیرش دارد ولی وقتی سر کلاس حاضر میشویم، میبینیم این تعداد نزدیک ۸۰ نفر است. اینکه این ۲۰ نفر مازاد چگونه پذیرش میشوند، از معادلات مجهولی است که هنوز پاسخی ندارد.
آیا مربوط به ماجرای فروش صندلی در این رشتهها است؟
بالأخره این مسائل هم هست و بعضاً اخباری از آن منتشر میشود، ولی ما هرچه کنکاش میکنیم به جواب نمیرسیم.
درخصوص دندان پزشکان، راهاندازی مطب برای فارغالحتصیلان این رشته سخت است؟
در وهله نخست، فارغالتحصیلان میبایست دو سال طرح نیروی انسانی که مصوب مجلس هست را در یکی از مناطق محروم یا مناطق مورد تأیید وزارت بهداشت بگذرانند. حدود ۲۷۰۰ مرکز فعال برای خدمت (طرح) در کشور وجود دارد و بر این اساس که افراد در چه منطقهای، چه سابقهای داشته باشند، امتیاز کسب میکنند. تأسیس مطب در مناطق مختلف کشور نیز طبق همین امتیاز است. مثلاً برای راهاندازی مطب در تهران و کلانشهرها ۲۵۰ امتیاز لازم است، در مراکز استان امتیاز کمتری لازم است و همینطور تا مناطق محرومتر. مناطقی که افراد طرحشان را در آن میگذرانند هم ضریبی دارد؛ بهطور مثال اگر کسی در تهران و حواشی آن طرحش را بگذراند، در طول دو سال ۶۰ امتیاز میگیرد و نمیتواند در تهران مطب بزند، ولی اگر طرحش را در سیستان و بلوچستان با ضریب ۱۱۰ یا ۱۲۰ بگذراند، بعد از دو سال میتواند امتیاز تهران را به دست آورد.
در شرایط حاضر، تأسیس مطب در تهران چقدر هزینه دارد؟
در قدم نخست متناسب با اینکه مطب در کدام نقطه از شهر تهران باشد، شرایط و هزینه لازم برای خرید و اجاره ملک متفاوت است. قدم بعد هزینههای مربوط به تجهیزات است. خوشبختانه معدل کیفیتی تولید تجهیزات دندانپزشکی در ایران نسبتاً خوب است، اما شاید برخی مایل به تجهیز مطب با لوازم خارجی و وارداتی باشند که طبیعتاً هزینه بیشتری را میطلبد. ولی اگر یک مطب با دستگاههای متوسط تجهیز شود و همه امکانات را داشته باشد، صرفنظر از اینکه محل آن کجاست و ملک آن خرید یا اجاره است، بهطور متوسط حدود ۵ میلیارد تومان هزینه دارد.
نرخ بیکاری در این رشته به چه صورت است؟ دندانپزشک بیکار داریم؟
اینطور بگویم؛ دندانپزشکی داریم که شغل دندانپزشکی ندارد و در واقع کار دیگری را پیش گرفته است. این مسئله دو نکته دارد: یکی اینکه توانایی لازم برای انجام درمان دندانپزشکی وجود ندارد؛ یعنی فرد به هر شکل ممکن از این رشته فارغالتحصیل شده، اما خدماتش بهنحوی بوده که به شکایت یا محرومیت از کار منتج شده است. در برخی موارد هم خود فرد احساس میکند که در این کار موفق نیست یا در حیطه دیگری جذابیتهای مالی بیشتری برایش وجود دارد. شاید نزدیک به ۲۰۰۰ نفر دندانپزشک در کشور ما جذب کارهای اداری و سایر کارها شدهاند، یا مسئله ناتوانی در انجام درمان یا نخواستن این کار برایشان مطرح است.
نکته دوم شاید برای من در فضای عمومی دندانپزشکی کمی هزینهبر باشد ولی میگویم؛ متأسفانه در بخش عمدهای از خانمهای دندانپزشک بهرهوری موردنیاز را نمیبینیم. بخشی از خانمها بعد از ازدواج به دلیل اجازه ندادن همسر، درگیر شدن در کارهای خانوادگی یا علل دیگر، شغل دندانپزشکی را کنار میگذارند. البته عده دیگری هم به دلیل شرایط فیزیکی یا عدم تحمل استرسهای درمانی، از کار فاصله میگیرند. از طرفی با توجه به افزایش تعداد قبولیهای خانم در رشته دندانپزشکی طی سالهای اخیر، شاهد یک عدم تناسب میان ورودیها به دانشگاه و ورودیها به حوزه درمان هستیم. این در حالی است که خانمها در حوزه درمان بسیار موفق عمل میکنند؛ هم دارای دانش هستند و هم توانمندند، ولی مسائلی از این قبیل، که اغلب ریشه فرهنگی دارند، باعث میشود بهرهوری لازم را نداشته باشیم.
با توجه به پردرآمد بودن رشته دندانپزشکی، متوسطِ درآمد دندانپزشکان چقدر است؟ یک دندانپزشک، از مطب شخصی یا مراکز دولتی، ماهانه چقدر درآمد دارد؟
راستش هیچ محاسبهای در این زمینه صورت نگرفته، ولی با توجه به اطلاعات من از میزان واردات مواد و تجهیزات، خرید دندانپزشکان و فعالیتهایی که میتواند نمادی برای رسیدن به یک رقم مشخص باشد، فکر میکنم میانگین درآمد دندانپزشکی در کشور ما حدود ۱۰۰ میلیون تومان باشد.
ممکن است دندانپزشکی هم باشد که ماهانه یک میلیارد تومان درآمد دارد. در مقابل دندانپزشکان فعال در مراکز آموزش جامع سلامت با ۱۰ میلیون تومان حقوق کار میکنند.
یا در همین تهران دندانپزشکی را داریم که با موردی کار کردن در کلینیکها، به ازای مجموع فعالیتش در پنج یا شش روز در هفته مبلغی که دریافت میکند، به ۵۰ میلیون تومان هم نمیرسد. چون خودم در دو کلینیک موردی کار میکنم، میگویم الآن دندانپزشکان در کلینیکهای دندانپزشکی درآمد خاص و ویژهای ندارند و شاید بهطور متوسط سهم آنها ۱۰ درصد است؛ چون هزینه مواد و تجهیزات و … هم به عهده آنهاست. بهعنوان کسی که شاید ۱۴ سال است فرد اول جامعه دندانپزشکی هستم میگویم یک دندانپزشک حدود ۵۰ سال پیش، با پنج سال کار کردن، میتوانست یک خانه ویلایی در نیاوران بخرد، اما الآن یک دندانپزشک ۱۰ سال کار میکند و به سختی میتواند یک واحد آپارتمان بخرد.
صاحبان کلینیکها دندانپزشکان جوان را اذیت میکنند؟
بخش عمدهای از صاحبان کلینیکها اصلاً دندانپزشک نیستند و برای صدور مجوز به آنها گفته میشود باید یک دندانپزشک همراهت باشد. بدین ترتیب، مالک یا سرمایهگذار برای کسب جواز، یک دندانپزشک را پیدا میکند و ۱۰ درصد سهم به او میدهد و ۹۰ درصد خودش برمیدارد؛ تا بتواند کلینیک را تأسیس کند. درنهایت، آن دندانپزشک میشود یک مسئول فنی و کنار او کار میکند.
تأکید میکنم درآمد حاصل از کلینیکها چندان قابل توجه نیست؛ مثلاً منِ دندانپزشک در هر مورد ۴۵ تا ۵۰ درصد میگیرم، اما متأسفانه هستند صاحبانی که در ازای هر موردِ درمان، بیشتر از ۴۰ درصد سهم نمیدهند؛ تازه آن هم با کسر مالیات میشود ۳۸ درصد. این مشکلات و بحثها در تمام مشاغل معمول است. با این تفاسیر هنوز در حوزه دندانپزشکی به یک وضعیت بحرانی نرسیدهایم، اما زنگ خطر برای شغل ما در حال به صدا درآمدن است.
تفاوت کیفیت تجهیزات دندانپزشکی در کیفیت درمان اثر دارد؟
بخشی از امکاناتِ تجهیزات دندانپزشکی برای رفاه بیمار است و بخشی دیگر برای خود دندانپزشک. مثلاً یونیتی که از نظر ارگونومیک کاملاً طراحی درستی دارد، طبیعتاً بازدهی بیشتری دارد و آسیب کمتری به دندانپزشک وارد میکند.
در خصوص متریال چطور؟
علیرغم تبلیغات منفی، در کشور ما از محصولات بیکیفیت در صنعت دندانپزشکی استفاده نمیشود؛ چون اولین کسی که در این مورد ضرر میکند، خود دندانپزشک است. وقتی درمان اولیه به سبب استفاده از متریال بیکیفیت با مشکل مواجه شود، درمان مجدد آن هزینه بیشتری را میطلبد. تمام مشکلات احتمالی در روند درمان را هم نباید به مواد ربط داد، چرا که بخش عمده آن به توانمندی دندانپزشک مرتبط است. من شخصاً بهعنوان کسی که با این بازار آشنا هستم و با توجه به کنگره اخیر، میدانم که محصولات مورداستفاده در کشور ما محصولات بیکیفیتی نیستند.
تحریمها چقدر در تأمین مواد و وسایل کار اثرگذار بودهاند؟
بدون شک تحریم بیتأثیر نیست. مثلاً بعضی از برندهای مربوط به صنعت دندانپزشکی به صورت رسمی در کشور ما نمایندگی ندارند؛ همین مسئله سبب افزایش قیمت نجومی، چند قیمتی شدن یک کالا در بازار، قاچاق و عرضه کالای تقلبی میشود. اینها عوارض تحریم است.
بدیهی است که خدمات دندانپزشکی، در مقایسه با سایر خدمات پزشکی، هزینه بالاتری دارند. بیمه چه نقشی در این زمینه دارد؟
متأسفانه سرانه سلامت در کشور ما متناسب با تورم رشد نکرده و علت هم این است که دولت منابع محدودی دارد و ترجیح میدهد آن را در جایی هزینه کند که اولویت بیشتری دارد؛ مثلاً در بحث سلامت این منابع را صرف دارو، جراحیها و بستری بیماران میکند و به دندانپزشکی توجه کمتری دارد. در کشور ما افراد ۹۰ درصد خدمات دندانپزشکی را از بخش خصوصی دریافت میکنند و فقط ۱۰ درصد خدمات در بخش دولتی یا توسط پوشش بیمه انجام میشود؛ که این نشاندهنده عدم توجه به مقوله دندانپزشکی و خدمات درمانی است. متأسفانه تصور عمومی از درمانهای دندانپزشکی، تصور درستی نیست و یک نگاه تزئینی و غیرضروری به آن دارند.
امروز غیر از کشیدن دندان، باقی خدمات را جزو کارهای تزئینی و زیبایی محسوب میکنند؟
در عمل اینطور نیست، اما در باور عموم عملاً همین است. اینکه افراد ۳۵ ساله بسیاری در جامعه ما هستند که حتی یک دندان هم در دهانشان ندارند، یک بخشش مربوط به اقتصاد است و بخش دیگرش زمینه فرهنگی دارد. من بارها این جمله را از مراجعانم شنیدهام که میگویند «آقای دکتر دندانم را بکش من راحت شوم»؛ این یک مشکل فرهنگی است که افراد از اهمیت سلامت دهان و دندان خود آگاه نیستند. آنها باید بدانند که دندانپزشکی فقط درمان دندان نیست؛ بلکه در مسائل گوارشی و سیستماتیک، بیماریهای قلبی، حتی در آلزایمر و تکلم هم نقش دارد. علاوه بر این، وقتی دندانهای پیشین سلامت مطلوبی ندارند، ناخودآگاه اعتمادبهنفس ما را برای صحبت کردن یا لبخند زدن تحت تأثیر قرار میدهند.
وقتی خدمات بیمه پایه کم و هزینهها بالا باشد، مردم ناچارند که سلامت دندان را در اولویتهای بعدی خود قرار دهند، اینطور نیست؟
قبول دارم. اینکه مهمترین علت عدم رسیدگی به دندانها مسئله اقتصاد سلامت و اقتصاد ضعیف مردم است را نفی نمیکنم، اما معتقدم مردمی که مشکل اقتصادی دارند باید تلاش کنند وارد این حلقه درمانی پرهزینه نشوند.
چهطوری؟
راهحل کمهزینهتر و کمآسیبتر برای این مشکل «پیشگیری» است. دولت در این زمینه دو وظیفه دارد؛ یکی در بخش پیشگیری؛ که میبایست فرهنگسازی لازم را انجام دهد. مثلاً اینکه ما سالی یکبار استفاده از فلوراید را در مدارس الزام کنیم، خوب است ولی برای پیشگیری کافی نیست. همچنین ما بارها گفتهایم که زنگ مسواک در مدارس و انجام معاینات مکرر اجباری شود؛ بلکه شرایط قدری بهبود یابد.
دوم مبحث بیمههاست؛ بیمهها از منابع مختلفی درآمد دارند، چرا زیر بار دندانپزشکی نمیروند؟ چون دندانپزشکی درمانی است که اکثر مردم به آن احتیاج دارند و هزینهبر است. نهاد بیمه یک سازمان و یک صنعت است و مثل خیلی از صنایع دیگر یک مسئولیت اجتماعی هم دارد که باید آن را به جا آورد.
رویکرد دیگر هم مربوط به سطح آگاهی خود مردم است؛ که باید در خصوص خدمات پایه بیشتر شود. مردم باید بدانند هرچقدر زودتر به وضعیت دندانها رسیدگی کنند و نگذارند کار بیخ پیدا کند، برایشان کمهزینهتر، کمآسیبتر و بادوامتر خواهد بود.
شما قبلتر گفتید شماری از دندانپزشکان مهاجرت کردهاند، دندانپزشکها هم مهاجرت میکنند؟ چون بهنظر میرسد درآمدشان خوب است.
امروزه خیلی از همکاران، همسر و فرزندانشان را به خارج از کشور فرستادهاند، اما خودشان اینجا کار میکنند و آنجا خرج میکنند. این برای کشور یک مصیبت است، حتی خود آن فرد هم، بهواسطه رفتوآمد و دوری از خانواده، در رنج است. پدیده مهاجرت الزاماً ربطی به شغل ندارد. دندانپزشکها هم قبل از اینکه دندانپزشک باشند، شهروندان این کشورند. در موضوعات شهروندی دلایل دیگری غیر از درآمد هم برای مهاجرت وجود دارد که من الآن نمیخواهم به آنها بپردازم.
اگر بخشی از این دلایل مطرح شود، بد نیست.
شهروندان یک کشور برای داشتن یک زندگی متعادل نیاز به آرامش و آزادی دارند و دلشان نمیخواهد هرروز در معرض تنش باشند. کشور ما پر از حوادثی است که امنیت روانی مردم و جامعه را تحتتأثیر قرار میدهد. همچنین عدم شفافیتها، قانونهای تازه تصویب و بحثهای جدیدی که هر روز در زمینه مشاغل و مسائل اجتماعی مطرح میشوند، همگی مؤثرند. حالا برمیگردیم به پزشکی؛ مشکل ما کمبود دندانپزشک نیست، بلکه توزیع آن است. با توجه به مسائل کنترل جمعیت، رشد جمعیت ما در حال حاضر نزدیک به صفر است؛ در چنین موقعیتی که تعداد خدمتگیرنده ثابت و محدود است، به همین نسبت درآمدها هم کم میشود. حال اگر سایر محرکهای مهاجرت را هم اضافه کنیم، زمینه برای کسانی که این فرصت را دارند فراهم میشود. من سعی میکنم منصفانه رفتار کنم، خیلی از اعضای جامعه پزشکی و دندانپزشکی متأسفانه متناسب با رسالت و سوگندشان عمل نمیکنند و بعضاً وارد تجاریسازی درمان شدهاند، اما باید بپذیریم که تهاجمات به جامعه پزشکی زیاد است.
چرا تهاجمات زیاد است؟
من دلیلش را قدری سیاسی-اجتماعی میدانم. جامعه پزشکی برای بخشی از طبقه متوسط جامعه یک گروه مرجع است. مرجعیت پزشکان نیز برای برخی خوشایند نیست و بهنوعی میخواهند این جایگاه را از آنها سلب کنند. بهعنوان مثال، سریالها و طنزهایی که علیه جامعه پزشکی ساخته میشود، یا بعضاً میگویند پزشکان مالیات نمیدهند؛ خیلی از نهادها و مشاغل هستند که مالیات نمیدهند ولی مورد هجمه قرار نمیگیرند. نمیگویم جامعه پزشکی مبرا از خطا است؛ بههرحال هستند کسانی که نگاهشان به حوزه پزشکی، سلامتمحور نیست و جنبه بیزینسی دارد و باعث میشوند چنین مسائلی در افکار عمومی ایجاد شود؛ مانند پزشکی که هزینه ویزیت را، بهجای کارت کشیدن، بهصورت وجه نقد دریافت میکند، یا جراحی که غیر از هزینه متعارف بیمارستان، مبلغ دیگری هم طلب میکند. هرچند این دسته در اقلیتاند، اما پروپاگاندا و اخبارشان زیاد است. اینکه درآمد حاصل از رشتههای پزشکی بالاست، یک واقعیت انکارناپذیر است، اما باید پذیرفت که کملطفیها و هجمههای اینچنینی هم عرصه را برای این قشر تنگ میکند.
دیدگاه شما درباره پدیده خودکشی در بین اعضای کادر درمان چیست؟
اگر میبینید آمار خودکشی در جامعه پزشکی زیاد شده، بخشی از آن ناشی از نبودِ احساس رضایت در این قشر است. ممکن است شرایطشان بد نباشد ولی باید به آنها احساس رضایت، امنیت شغلی و احترام بدهیم. اگر این اتفاق حاصل شود، با خیال آسوده در کشور میمانند. با وجود همه مشکلاتی که در کشور داشتهایم، هنوز جامعه پزشکی و دندانپزشکی ایران، بهلحاظ دانش و مهارتهای عملی، جزو سرآمدان دنیا هستند و در هرکجا که حضور پیدا کنند جذب میشوند.
ضمن اینکه، پذیرفتگان رشتههای پزشکی و دندانپزشکی، نخبگان کشورند و طبیعتاً در ابتدای مسیر، یک تصور مطلوبی دارند از جایگاهی که قرار است به دست آورند، اما با ورود به این حوزه و مواجهه با یکسری مسائل، بخش عمدهای از امیدهایشان با گسست مواجه میشود. یکی از دلایل مهم خودکشی در این قشر میتواند همین موضوع باشد. میدانم در حال حاضر تحقیقاتی در جریان است تا بتوانی به دلایل اصلی پی برد.
جایی از صحبتهایتان به تجاریسازی خدمات پزشکی و دندانپزشکی اشاره کردید؛ شنیده میشود دندانپزشکان ما امروزه کنار کارهای درمانی در مطب به تزریق ژل و سایر خدمات زیبایی هم مشغول شدهاند. نظر شما در اینباره چیست؟
داشتن یک چهره زیبا خواسته همه افراد است و این چیز بدی نیست. ما نیز هرچقدر بتوانیم، به این مسئله کمک میکنیم. اما مسئله مشکلساز این است که ما بعضی اوقات با حرفهایمان، در افراد نیازی القا میکنیم که احساس میکنند چهرهشان ایرادی دارد و باید آن را رفع کنند. نیاز القایی در تمام زمینهها، از جمله دندانپزشکی، وجود دارد؛ اینکه فردی بخواهد دندانهایش زیبا شود تا از سوی دیگران مورد تمجید قرار گیرد، جزو حقوق اوست و ما هم در خدمت هستیم برای همین کار. ولی القای این مسئله که دندان طبیعی به اندازه دندان لمینیتشده یا ارتودنسیشده زیبا نیست، گامی در جهت تجاریسازی سلامت است.
دندانپزشکان وارد دیگر حوزههای زیبایی هم میشوند؟
دندانپزشکان در برنامه تحصیلی، آموزش بوتاکس و ژل را نمیبینند، اما در دروسشان آناتومی سر و گردن را مطالعه میکنند؛ بنابراین نسبت به وضعیت صورت، عروق و اعصاب آشنایی کامل دارند. یک دیدگاه میگوید چون در دوره تحصیل، آن آموزشها را ندیدهاید نباید این کار را انجام دهید، دیدگاه دیگری میگوید مثل خیلی از درمانهای حوزه دندانپزشکی، از جمله ایمپلنت که قبلتر نبود و بعدها در مراکز آموزشی یاد گرفتیم و خودمان را بهروز کردیم، این کارها را هم میشود آموزش دید و انجام داد. به طور کل، نمیتوان دندانپزشکها را از انجام این خدمات نهی کرد، چرا که این کارها در آرایشگاهها نیز توسط افرادی که کوچکترین دانشی در این زمینه ندارند، انجام میشود و ضایعات و اثرات آن هم در دادگاهها قابل مشاهده است.
با این تفاسیر، پس ما دندانپزشکانی داریم که این خدمات را ارائه میدهند؟
بله، هستند کسانی که دورههای تخصصی دیدهاند و این خدمات را ارائه میدهند، ولی از منظر مقرراتی، جراحان فک و صورت میتوانند این کارها را انجام دهند.
در راستای مبحث نیاز القایی، میتوان گفت همه افراد به ارتودنسی نیاز ندارند؟
قطعاً همینطور است، همه به ارتودنسی نیاز ندارند. من بهعنوان دندانپزشک میدانم که انجام درمان ارتودنسی در جایی ضروری و در جایی مضر است. برخی افراد صرفاً برای اینکه نشان دهند دندانهایشان را ارتودنسی کردهاند، دست به این اقدام میزنند حتی اگر نیازی به آن نداشته باشند. زمانی که فرد دچار بدشکلیهای شدید دندان، مشکلات صورت و چانه است، بله درمان ارتودنسی بسیار مفید است. اما در برخی مواقع فرد صرفاً یک دندان با دو درجه انحراف دارد؛ که در این موقعیت انجام درمان ارتودنسی برای رفع یک مشکل جزئی اشتباه است. یا فردی که بهداشت اولیه دهان و دندانش مناسب نیست یا دچار التهاب لثه است، چه جای لمینیت کردن دارد؟ این مسئله که بدتر وضعیت او را تشدید میکند. این همان بحث تجاریکردن دندانپزشکی و عدم توجه به درمان است؛ که من را از جایگاه طبیب و حکیم خارج میکند و تبدیل به یک بیزینسمَن میکند که تجارتش این است. بحث نیازهای القایی و تجاریسازی نیز ناظر به این بخش از درمانهایی است که بدون اولویتبندی، صرفاً با نگاه اقتصادی انجام میشوند. وگرنه اشکالی ندارد اگر کسی بهداشت مناسب و دندانهای سالمی هم دارد، بخواهد دندانهایش را زیباتر بکند.
به طور متوسط وضعیت دندان ایرانیها چطور است؟ بهلحاظ پوسیدگی و…؟
نزدیکترین آمار در این زمینه مربوط به حدود ۶ سال پیش است. در دو رده سنی زیر ۱۲ سال و بزرگسال، وضعیت دهان و دندان ایرانیها تقریباً متوسط جهانی است. بخش عمده کشورهای خاورمیانه، از ما پایینترند و ما جایگاه متوسطی داریم. تقریباً در کشور ما تعداد دندانهای پوسیده، پرشده و کشیده در سن ۱۲ سالگی حدود ۱.۸ تا ۲ [دندان] اعلام شده است. یعنی هر فرد ۱۲ سالهای بهطور میانگین حدود دو دندان پوسیده، پر شده و یا کشیده شده دارد. این رقم در ۳۵ سالگی به ۶ دندان میرسد.
درپایان کمی از خودتان بپرسیم، شما هم نماینده مجلس بودید هم مدتی عضو هیات مدیره باشگاه استقلال، آیا افراد معروف با وجهه ورزشی، سیاسی و… به شما مراجعه میکنند؟
بله.
مثلاً چه کسانی؟
نام نمیبرم، ولی بیشتر سیاسیون هستند.
وضعیت دندانهای سیاسیون چطور است؟
آنها هم مثل متوسط مردماند، فرقی نمیکند. میدانید که سیاسیون کلاً هوششان متوسط است، همچون باقی مردم در یک وضعیت هستند، بنابراین خیلی تفاوتی ندارد.
همحزبیها بیشتر به شما مراجعه میکنند؟
بله.
از جبههی مخالف چطور؟
بله، آنها هم مراجعه میکنند.
از ورزشکاران چطور؟
ورزشکاران هم بودهاند ولی کمتر. مدت زیادی از ورزش فاصله گرفتهام و خیلی اهل تبلیغات هم نیستم. عمدتاً بیماران آشنا یا معرفیشده را پذیرش میکنم. تابلو و پیج اینستاگرامی برای تبلیغ ندارم.
بیمار سفارشی هم داشتید؟ زمانی که در مجلس بودید یا بعد از آن؟
در مجلس که بودم، یک شیفت در هفته در کلینیک کار میکردم تا مهارتم را حفظ کنم. از همینرو به فراخور، دوستان و همکارانی از مجلس بودند که برای درمان به من مراجعه میکردند.